سنگ صبور

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود

سنگ صبور

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود

معرفی یک دوست (۱)

بسمه تعالی

ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست
با ما مگو به جز سخن دلنشان دوست

حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از زبان آن که شنید از دهان دوست

ای یار آشنا، علم کاروان کجاست
تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست

گر زر فدای دوست کنند اهل روزگار
ما سر فدای پای رسالت رسان دوست

دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت
دستم نمی‌رسد که بگیرم عنان دوست

رنجور عشق دوست چنانم که هر که دید
رحمت کند مگر دل نامهربان دوست

گر دوست بنده را بکشد یا بپرورد
تسلیم از آن بنده و فرمان از آن دوست

گر آستین دوست بیفتد به دست من
چندان که زنده‌ام سر من و آستان دوست

بی‌حسرت از جهان نرود هیچکس به در
الا شهید عشق، به تیر از کمان دوست

بعد از تو در دل سعدی گذر نکرد
آن کیست در جهان که بگیرد مکان دوست

تقدیم به حضرت دوست :

سلام و دو صد بدرود به پیشگاه حضرت دوست حفظه الله .

دوستی که میخوام ازش حرف به میون بیارم مهربانی رو به حد اعلا به اطرافیانش عرضه میکنه.

بی ریا و بی کینه . خدا رو توی زندگیش میشه دید و خلاصه یک کلوم ختم کلوم کار درست روزگاره مثل گروه نادری از مردم .

کسیه که بعد از رفتنش همه فقط از خوبی ها و مهربونی هاش حرف به میون میارن .

ساده دل ، متاسفانه مردم از دل سادش سوء استفاده میکنن و بهش جفا میکنن .

واسه معرفی اولیه به نظرم کافی میاد.

بیشتر ازش حرف میزنم تا بعد . . .

واسه این دوست من دعا کنید . راه دوری نمیره . . .