بسمه تعالی
تولد تولد تولدتون مبارک آقا جون .
تولد آروم روح زهرا (س) ، عزیز دل حضرت حجت (عج) ، رو به تمام عاشقان آرام تبریک می گم .
ولی نعمت ما ایرانی ها امشب آسمان دلمون رو نور افشانی می کنه .
خوشا به حالمون . سرمون رو امشب بالا می گیریم.
آقا خوش اومدین .
به عشق روزی که به آقا امام زمان (عج) ، ظهورشون رو تبریک بگیم .
بحر طویل زیر نجوای کبوتری است با آقا امام رضا (ع).
شب است و باز بی تابم / در این اندوه زار / این باغ های خشک پاییزی / در این تاریک دشت / این بی ستاره آسمان سر /و تنها پرشکسته / گوشه این خانه خالی زشادی ها / و گوشم تشنه صوت منادی ها / به زیر بالهایم برده ام سر را / چه دلگیر است تمام بغض ها / از درد های رنگ رنگ جاری رود گناهانم /
شب است و باز بی تابم / چرا امشب نمی خوابم / اگرچه مشتی ارزن / ظرف آبی پیش رویم هست / دلم جای دگر گم گشته ای دارد / که سیر است از همین آب و از این گندم / چه میشد دست لطفی هم کسی بر شانه ام می زد / چه میشد مرحم مهری گره با بال من می خورد / و در این شب که با خود داشتم نجوای پنهانی / به نا گه آتشی ، شوری / به رگ هایم دوید و چشم هایم دید / و خود ناباورانه لیک دیدم آن شگفتی را / تمام باغ ها گل میکنند / و خاک ها پر می شوند از غنچه های هوش بر از سبزه زاران / رود ها رقصان و جاری می روند از بستر خشکیده در این نوبهاران /
تمام آسمان سر ریز گشته از چراغانی صد ها کهکشان / از نور افشانی انبوه ستاره / بی شماره اوج حیرت / شگفتی ها و رستن ها / شنفتن ها و گفتن ها / صدای دلنوازی می رسد از پشت دیدن ها /صدایی چون صدای باد ها در رقص شالیزار / صدایی چون صدای موج ها بر آبی دریا / صدایی آشنا / هر چند گوشم دیر گاهیست نشنیدست / این آواز زیبا را / صدای دلنواز بالهای گرم پرواز کبوتر ها / کبو تر در کبوتر / چون سپیده در سپیده / بال در بال از سپیداران / شتابان می گذشتند و سرود عشق می خواندند /
و خواندم با صدای مرتعش از شوق و شادی ها / شبیه بلبلان و طوطیان و قمریان / مثل قناری ها / کمی آرام تر شاید دلم آرام گیرد از تماشا / مرا هم می شود با خود برید آن سو ؟ / به آن بالا به آن جایی که معراج پریدن ها و رفتن هاست / ولی گفتند با چشمان مالامال از هستی / که پر بگشا و خود برخیز از شاخه / بیا با ما که در این شب / در این رحمت / بدون بال و پر هم میتوان پرواز کرد و رفت تا اوج تماشاها / بیا با ما که با هم بال بگشاییم / بیا با ما که تا جلد آستان آسمان گنبد زرد رضا باشیم / اگر چه بال و پر بسته / اگرچه زخمی و خسته / ولی من هم پریدم / پر گشودم / تا که دیدم بی کرانی را / شکوه گنبد و گلدسته های آسمانی را / تمام آرزویم را /
نه تنها ما / که خورشید و تمام اختران / گردی در این صحن سراهایند / تمام آسمان چون کاسه خالی که در دست گداهایند / در میان خیل انبوه گدایان ، دردمندان ، دوایش خوش هویدا بود / نقش دلربا تر از بهشت و باغ هایش / بین کاشی کاری دیوارها و طاق های آبگین گونش /
نشستم روی سقا خانه اش / در ازدحام بالهای پرنیان پوش فرشته در فرشته / و احساس کبوتر بودنم را تازه فهمیدم / و بستم رشته پرواز خود را با هزاران زائر دیگر /به قفل پنجره فولاد آقا هر چه محکم تر / و گفتم : ای کران تا بیکران صحن و رواقت / زائرم کردی و غم ها را زدودی از وجودم / زبانم ، آشیانم ، آب و نانم داده ای / بگذارم اینجا بال و پر گیرم / در اینجا این وسیع نور / قاصد گردم این زوار عاشق را / همان دشت شقایق را / بگو تا نامه بر باشم / زبام خود هوایم کن / برای یک سفر امشب دعایم کن / که تا کرب و بلا پر گیرم و بوسم دوباره خاک سرخی را که بوی سیب سرخ می آید / که بوی سیب سرخ می آید از آن شش گوشه روشن .
باز هم به شما و به خونواده گلتون تبریک میگم .
اول بخونمش با دقت
بعد نظر هم می دم
ولی دستت درد نکنه
در کلیت
عالیه
سلام صابی جون .
میخوام ببینم تو نخوندیش هنوز کلیتش رو چجوری تشخیص دادی؟
آخه کار درست ، از فونتش خوشت اومد یا از اینکه این همه شعر رو تایپ کردم .
کلیت چی عالیه ؟
شوخ لوخ الم .
دمت گرم بازم بیا این ورا .
مخلصیم داش صابی .
سلام
اومدم
دلم به نظر دادن نبود
احساس میکنم بدون مصلحت اندیشی و احساسی تصمیم میگیری.
سلام عزیزم .
خوش اومدی .
احساست ارزشمند و متینه . دوست دارم فقط بشنوم و چیزی نگم مثل همیشه .
به قول خودت مخلص .
بازم بیا طه جونم .