سنگ صبور

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود

سنگ صبور

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود

عطر گل

بسمه تعالی

 

دوستی میگفت : وقتی تنهاییم دنبال یه دوست میگردیم ؛ پیداش که کردیم دنبال عیباش میگردیم و عیبای کوچیکشو بزرگ میکنیم و وقتی از دستش دادیم...به دنبال خاطره هاش میگردیم و باز هم تنهاییم...

پیوندهامونو با گلهای محمدی قوی کنیم...

هر گلی خاری داره که ممکنه دست آدمو آزار بده.حتی اگه بچه ای رو بفرستیم دنبال چیدن گل و به اون بگیم که برو بوی خوشی داره او با دیدن خار به سراغ گل نمیره ...آره هر گلی یه خاری داره بجز گل اصلی که بویی را به تمام گلها هدیه میده .

همه ی گلهای روی زمین نشانی دارن از گل اصلی .

خار گلها را در چشم خود و مردم بزرگ نکنیم.در اینصورت رسیدن به گلها و در گلستان بودن و ماندن برامون سخت میشه...اونوقت نمیشه لذت برد ...تماما خارو تو نظرمون میاریم...غافل از بوی خوش گل...غافل ازینکه میتوان گل را در دست گرفت و بر سینه گذاشت و فشرد و بویید و از وجود گل استفاده کرد ...

خار گل قسمتی از یه گله و هر گلی یه عیبی داره و خاری داره و گل بی عیب حضرت حق است...

پس ای مردم عیب جو...

فرصت بوییدن گلها را از خود و دیگران نگیرید...

یه چیز دیگم بگم که چند وقته باهاش درگیرم و دلمو خیلی سوزونده :‌ اگه که فرصت بوییدن گلی رو نداریم و یا حتی نمیتونیم خوب گلی رو بو کنیم گلو لهش نکنیم...گل نیاز به زندگی داره...

اگه هیچ گلی وجود نداشته باشه بوی تعفن تمام هستی رو پر میکنه. اگه نمیتونیم از وجود آدمای خوب بهره ببریم اونارو زیر ظلم خودمون لهشون نکنیم. شاید عابری محتاج بوی این گل باشه.بذاریم این گل عطرافشانی کنه...گل تا بتونه خودشو پیدا کنه کلی طول میکشه...وای ازون روزی که گل کامل خشک بشه و هیچوقت نتونه عطر افشانی گذشته رو داشته باشه...

بیاین جلوی پامونو نگاه کنیم و گلهای اطرافمونو له نکنیم...بو کنیم و با بوی اونا زندگی کنیم...( به آینده ی گل فکر کنیم )

.

.

 

 اینم یه بخشی از سخنان حاج اسماعیل دولابی از کتاب طوبای محبت...

 

 

پیوند ؛ یک پوست است از درخت محمد و آل محمد(ص).

نور را برمیدارندو میچسبانند به بدن های ما. بدن ما چوب است این پوست را که میگذارند روی آن این چوب جان میگیرد و جوانه میزند. جوانه که زد گل محمدی میشود از داخل ؛ بدن من بود..از بیرون محمد (ص) شد. آنوقت همه ی محمدی ها جمع میشوند دورانسان هرکه بو بکشد بوی محمد(ص) را استشمام میکند.همهی مومنین جمع میشوند دور انسان...هرکه بو بکشد بوی محمد (ص) را استشمام میکند... همه ی مومنان جمع میشوند دور هم و با یکدیگر قاطی میشوند.

تازه باغبان هم خودشان هستند...خودشان پیوند میکنند و خودشان ندا کردند : اشهد ان لا اله الا ا... اشهد ان محمدا رسول ا... ندا کردند و خودشان را نشان دادند...

نظرات 3 + ارسال نظر
niloufar یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 06:46 ب.ظ http://www.blueboat.blogsky.com

jaleb bod

بهروز چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:49 ب.ظ http://www.sangfarshezendegi.persianblog.ir

سلام...
چطوری؟
قشنگ بود، یاد فیلم پریچهر افتادم که پهلوون می گفت: باید عشق همه مردم به دلت باشه،تا یکی از اونها بشه عشق خودت...باید یاد بگیریم به حریم دیگران وارد نشیم، باید یاد بگیریم که عیب دیگران را نبینیم یا شاید از زاویه ای نگاه کنیم که حسن ببینیم..
ما هم آپیم...
سییییییییییییییییی یووووووووووووووووووووو

ع.ر جمعه 5 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:03 ق.ظ

سلام
نیدونم چی بگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد